Lord of the Shadows

برنامه نویسی و امنیت وب

Lord of the Shadows

برنامه نویسی و امنیت وب

یافتن مسیر فیزیکی فایل

حتما بعضی وقت ها پیش اومده حین نصب یه اسکریپت روی سرور ( چه ویندوز چه لینوکس ) از شما مسیر فیزیکی پوشه مورد نظر رو خواسته.مسیر فیزیکی مثلا : c:\files\file و اگه شما این مسیر ها رو نمیدونید و وقت هم ندارید از مدیر سرور سوال بپرسید من استفاده از کدی که لینک دانلودشو میزارم رو پیشنهاد میکنم.فایل رو در پوشه مورد نظر آپلود و در مرورگر فایل رو بازخوانی کنید.

لینک دانلود

پیشگیری

یکی از نظرات این پست باعث شد چند نکته رو به دوستان یاداور بشم.

البته مشکل دوستمون برطرف شد ولی همیشه نمیتوان به حل این مشکلات امیدوار بود.

حفاظت از اطلاعات شخصی کاریست که هر فردی که با کامپیوتر خود وارد دنیای مجازی میشود باید انجام دهد.البته امنیت هیچگاه 100% نیست اما به هر حال چند نکته رو لازم دونستم توضیح بدم.

1: متاسفانه خیلی از کاربرای ما بدون دریافت هیچ فایل آلوده ای تمام اطلاعات خودشونو مفت و مجانی در اختیار بقیه ( از جمله هکر ) قرار میدن.و راهشم همون مهندسی اجتماعی هست.پس هیچ وقت به کسی الکی اطمینان نکنید و اطلاعات حیاتی خودتونو در اختیار کسی قرار ندید.

2: هیچگاه برای یه فرد غریبه عکس خود را به اشتراک نذارید و همینطور شماره خودتون رو به هیچ عنوان در دنیای مجازی در اختیار هرکسی قرار ندهید.

3: به هیچ عنوان هرنوع فایلی با هر پسوندی رو از فرد غریبه قبول نکنید.چون ممکنه حاوی کیلاگر باشه.

4: روی لینک های مشکوک و گول زننده کلیک نکنید.چون ممکنه باعث بشه براحتی یه کیلاگر رو سیستم شما آپلود بشه.

5: یه آنتی ویروس بروز رو همیشه باید در سیستم خودتون داشته باشید و مدام سیستم خودتونو اسکن کنید.من nod رو پیشنهاد میدم.

موفق باشید.

وقتی مرگ را به چشم دیدم

همیشه دوست داشتم بجز نوشته های کاری خودم.در مورد موضوعات شخصی هم در وبلاگم مطلب بنویسم.خب الان یکی از اون موارده.اما یکم عجیب و قریب.امروز صبح در منزل تهدید به قتل شدم و چیزی نمونده بود که برم اون دنیا.ماجرا از این قراره که من چند روزی هست که تنها زندگی میکنم.امروز صبح ساعت 6 میان خواب و بیداری از طبقه اول صدای شکستن شیشه اومد.همین که رفتم پایین با یه آدم جانی مواجه شدم که مدام فحش میداد و منو با چاقو تهدید به مرگ کرد.اولش فکر کردم یه خواب وحشتناکه ولی وقتی دیدم داره به سرعت طرفم میاد منم که آخر شجاعتم فرار کردم..البته خدا رو شکر که زودتر از آقای قاتل رفتم تو اتاق و در رو بستم و پنجره رو باز کردم و از همسایه ها کمک خواستم.بعد هم که اقبال به من رو کرد و نگهبانان اومدند طرف رو گرفتند و بعد به پلیس اطلاع دادیم.ولی ماجرای خنده دار اینه که پلیس یه 45 دقیقه بعد اومد :دی..به هر حال که من امروز رو با تهدید به قتل و پیش رفتن تا اون دنیا شروع کردم.و بعدشم اسیر پاسگاه و دادگاه.تا به الان که اومدم خونه.فقط آرزو میکنم اتفاقی که امروز برای من افتاد برای هیچ کسی تکرار نشه.و امیدوارم روزی برسه ( که نمیرسه ) دیگر شاهد این اتفاقات نباشیم.